درسی از دکتر شریعتی

 

 

 

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود  آن هم به سه دلیل: 

اول آنکه کچل بود

دوم اینکه سیگار می کشید

از همه تهوع آورتر اینکه در آن سن و سال، زن داشت 

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم 

در حالیکه زن داشتم

سیگار می کشیدم

و کچل شده بودم 

تازه فهمیدم که خیلی وقتها آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد