در این سرای بی کسی ...

 

 

 

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند



یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند



نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند


دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند



گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند


چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند



نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

نظرات 5 + ارسال نظر
پریسا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ

jaleb booooooooooooood.movafagh bashiiiiiiiiiiiiiiiiiii

آرین شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ

خیلی زیبا بود, برقرار باشید.

علی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ

خوب بود. ممنون

پریسا یکشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:21 ق.ظ http://www.hadiseharezoomandi.blogfa.com

سلام
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
موفق باشید

پوریا جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:38 ب.ظ

آخخخخخ... داغ دل منو تازه کردیییییییی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد