دعا

 

 

مگذار برای پناه یافتن از خطرها دعا کنم ،
بلکه بی هراس با آن ها رو در رو شوم ...

مگذار برای تسکین دردم التماس کنم ،
بلکه قلبی برای فاتح شدن بر آن بخواهم ...

مگذار با هراس و اضطراب برای نجاتم تمنا کنم ،
بلکه برای شکیبایی در رسیدن به آزادی امیدوار باشم ...

آرزوی مرا برآورده ساز که زبون نباشم ،
تنها احساس رحمت تو برایم
پیروزی است ... 

                                                              رابیند رانات تاگور

نظرات 2 + ارسال نظر
شبنمکده یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.abaei.persian.ir

رقصید میان باغ رویا با او
این دخترک نا رس رنگین گیسو
بر گردن او نهاد لب را افتاد
چون بوسه ی شیر بر گلوی آهو

for you دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:13 ق.ظ

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است...
به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت : برای ا ینکه بتوانی دقیقتر به من بگو یی که میزان ناشنوا یی همسرت چقدر است ،آزما یش ساده
ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو...
ابتدا در فاصله ٤ متر ی او با یست و با صدا ی معمولی ، مطلب ی را به او بگو . اگر نشنید ، همین کار را در
فاصله ٣ متری تکرار کن. بعد در ٢ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود . مرد به
خودش گفت: الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان کنم.
سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید:
جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان « ؟ عز یزم ، شام چی دار یم »
سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار
کرد و بازهم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت« ؟ عزیزم شام چی داریم » :
و همسرش گفت:
!! « خوراک مرغ » : برای چهارمین بار میگم « !؟ مگه کری »
حقیقت به همین سادگی و صراحت است.
مشکل ، ممکن است آن طور که ما همیشه فکر میکنیم ، در دیگران نباشد ؛ شاید در خودمان باشد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد