تنها یی

 

 

 

کسی ما را نمی جوید،
کسی ما را نمی پرسد،
کسی تنها یی ما را نمی گرید،
دلم در حسرت یک دست، دلم در حسرت یک دوست،
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است، کدامین یار ما را می برد،
تا انتهای باغ بارانی؟
کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق دعوت می کند ما را؟،
واما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی،
تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی،
تو حتی روزهای تلخ نامردی،. نگاهت،
.
التیام دستهایت را دریغ از ما نمی کردی،
من امشب از تمام خاطراتم ، با تو خواهم گفت، من امشب با تمام عشق تورا خواهم خواند.که تویی تنها معبودم....

نظرات 2 + ارسال نظر
بچه تپل چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://alphapack.blogsky.com

من هستم که تو باشی و جهان نیز بگردد پس ایام دراز
و نگوید خرکی در پس این پرده که ما بی نصیب از دل و شقیم خدا می داند

یه نفر شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 02:36 ب.ظ

زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد