برای حفر چاهی در مدرسه نیاز به استخدام چند کارگر بود . شیوانا به یکی از شاگردانش گفت که اولین کارگر ماهری که سر راهش سبز شد را برای این کار به مدرسه بیاورد . شاگرد رفت و چند ساعت بعد برگشت و گفت کسی را پیدا نکرده است . شیوانا با تعجب پرسید :" کافی بود به محل اجتماع کارگران در میدان اصلی شهر می رفتی و یکی را پیدا می کردی ؟!"
شاگرد گفت : " به آن جا رفتم و دو برادر کارگر را دیدم . اما از ریخت و لباس ایشان خوشم نیامد و به همین خاطر آنها را انتخاب نکردم . بقیه کارگران هم مزد زیادی می خواستند . "
شیوانا با تعجب پرسید :" آن دو نفری که گفتی ایا از لحاظ اخلاقی یا رفتاری مشکلی داشتند ؟ "
شاگرد گفت :" نه ! فقط از قیافه و لباسشان خوشم نیامد ."
شیوانا با عصبانیت گفت :" این که تو از چیزی بدت می آید دلیل آن نمی شود دیگران را وادار سازی که آن ها هم از آن چیز بدشان بیاید ! این رفتار اوج خودخواهی یک انسان را می رساند و تو با این همه خودخواهی و جاه طلبی در مدرسه شیوانا چه می کنی ؟ زود برو و آن دو برادر را برای کار بیاور و خودت هم به عنوان همراه تا پایان کار با آنها باش . بعد از پایان کار نزد من آی و برایم بگو که چه چیزی در وجود آنها باعث شده تو از ایشان بدت بیاید و مهم تر از همه چه اشکالی در مدرسه شیوانا وجود داشت که تو جرات پیدا کردی و اینرا به خودت دادی که بد آمدن های خودت را به بقیه تحمیل کنی ؟! "
آن شاگرد شرمنده و خجل از نزد شیوانا رفت . یکی از دوستان شیوانا که در نزد او نشسته بود و شاهد ماجرا بود پرسید : " استاد ! چرا با او چنین تند و سخت صحبت کردید . هر انسانی حق دارد از پیزی بدش بیاید ! این که عیب نیست ؟!"
شیوانا تبسمی کرد و گفت : " بله این حق هر انسانی است . اما از سوی دیگر هیچ انسانی حق ندارد خوش آمدها و نفرت های خود را بر دیگران واجب بداند و با ابزارهای قدرتی که در اختیار دارد به طور مستقیم و غیر مستقیم بقیه را وادار سازد تا از خوش آمدها و بد آمدهای او تبعیت کنند . این نوعی توهین به انسانیت است و چنین رفتاری مقدمه ظلم و بی عدالتی ست
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی دارید اگه با تبادللیک موافق بودی من رو به اسم دنیای موزیک ایران لینک کن بعد به من اطلاع بده تا تو رو لینک کنم.
خیلی عالی بود. ممنون.