راز کاینات

      

 

روزی یکی از زرنگترین شاگردان شیوانا از او پرسید استاد چگونه می توان به مقامی رسید که هر چه را می خواهیم بتوانیم به دست آوریم؟ شیوانا گفت بعدا جواب را خواهد داد .اما همان روز از همه شاگردان خواست تا هر کدام در جلسه بعد با خو د سیبی به همراه بیاورند.جلسه بعد از آنها خواست مقابل دیوار بنشینند وسیب را روی چهار پایه ای بگذارندوآن قدر به سیب زل بزنند که وقتی چشمانشان را بستند بتوانند پشت پلک بسته عین واقعی سیب را دقیق روشن و واضح ببینند.برای اینکه شاگردان به این مرحله برسند روزها طول کشید سر انجام پس از دو هفته همه شاگردان ادعا کردند که می توانند با چشم بسته سیب خودشان را به طورواضح روشن شفاف ودقیق ببینند.در واقع در طول دو هفته آنچنان در سیب خود غرق شده بودند که می توانستند آن را در زهن خود ببینند.شیوانا از شاگردان خواست تا چشمان خود را ببندند و سیب درون ذهن خود را بچرخانند و به آن گازی بزنند ومزه آن را بچشند و به خاطر بسپارند دوهفته بعد همه گفتندکه قادرند سیب ذهنی خود را ببینند بوی عطرومزه آن را حس کنند وحتی گاز بزنند.جلسه بعد شیوانا با اشاره به شاگرد زرنگ کلاس گفت این دوست ما پرسید چگونه می توان هر چه که در دل داریم را به دست بیاوریم و من اکنون با توجه به این تجربه میتوانم بگویم که باید تلاش کنید که بتوانید در ذهن خود چیزی را که میخواهید واقعی و شفاف وروشن ببینید دورآن بچرخید و بودن آن را حس کنید وبویش را استشمام کنید ومزه اش را بچشیدوخلاصه در درون به آن برسید.به محض اینکه این اتفاق بیافتد در بیرون وجودتان در اختیارتان قرار میگیرد.راز کاینات همین است!

شفاف واضح و روشن بگو آنچه را که میخواهی چگونه میبینی؟اگر تصویر چیزی که میخواهی برای خودت نیزگنگ و مبهم باشد چگونه میتوانی از کاینات انتظار داشته باشی که آن را برایت فراهم سازد؟

    

نظرات 2 + ارسال نظر
آفرین چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:10 ق.ظ

آفرین

رضا شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 02:48 ب.ظ

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد