شعری از پابلو نرودا

 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی  ...

تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رؤیاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی  ...

امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن!

نظرات 7 + ارسال نظر
نوشی پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ق.ظ http://tameshki.com

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی


چقدر این تیکه شو دوست دارم !!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ

شعر بسیار خوبی بود. ممنون.
فکر می کنم الان خیلیهامون به همچین پندهایی نیاز داریم.که خیلیهامون، یه کم مُردیم! وشهرمون شده شهر خاکستری.
نیاز به امید داریم.

امیر جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:21 ب.ظ http://talkhine.blogsky.com/

من شاد بودن نمی دانم.اما ای کاش به وقتش سریع و راحت بمیرم

زمانیان چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://htt

چه چیزی لازم است تا در این سیاره
بتوان در آرامش با یکدیگر عشق بازی کرد؟

المیرا پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ق.ظ

جزو بهترین شعرایی که تو عمرم خوندم وشیفته ی نرودا شدم. احساس می کنم همش حرنای دلمه

فاطی شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ

شعرای بیشتری بذارید

بهناز پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ

دلم گرفته از یارم... زندگیش شده کار...کار...کار...
خدایا کمکش کن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد