همرنگ گونه های تو مهتابم آرزوست .
چون باده ی لب تو می نابم آرزوست
ای پرده پرده ی چشم توام باغ های سبز
در زیر سایه ی مژه ات. خوابم آرزوست
دو راز نگاه گرم تو . بی تاب گشته ام
بر من نگاه کن . که شب و تابم آرزوست
تا گردن سپید تو گرداب رازهاست
سر گشتگی به سینه ی گردابم آرزوست
تا وارهم ز وحشت شب های انتظار
چون خنده ی تو مهر جهانتابم آرزوست
سلام آرش جان
شعر زیبایی است. یک نگاه بس است اما دریغ که لایق یک نگاه هم نیستیم.
سلام دوست عزیز.
وبلاگ دلنشینی داری
خوشحال می شم به وبلاگ منم سر بزنی